۸۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۸۶

دقیقه فهم و ادا دان و نکته دان شده ای
چنانکه خواست دل من تو آنچنان شده ای

نمی توان ز تو شد خوبتر به حسن که تو
به حسن خوبتر از هرچه می توان شده ای

کسی که نیست ازو خوبتر به شهر کسی
چو خوب می نگرم خوبتر از آن شده ای

از آن بجان و دلت دوستم که از دل و جان
به غیر دشمن جان گشته خصم جان شده ای

به کام من شده ای سخت سرگران با غیر
برغم غیر به من خوب مهربان شده ای

برابری نتوانی به ماه من ای ماه
تو همچو او نشوی گر بر آسمان شده ای

اگر نه ای تو پریرو چرا ز رفیق
ربوده ای دل و از دیده اش نهان شده ای
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.