هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غمگین، درد و رنج عاشقی را بیان می‌کند که از عشق آتشین و ناامیدانه رنج می‌برد. شاعر از داغ دل، سوختن مانند پروانه، و بی‌چارگی خود سخن می‌گوید و معشوق را با توصیفاتی مانند ماهروی، آتشین‌رخساره، و سنگین‌دل به تصویر می‌کشد. شعر پر از استعاره‌های شعری مانند شمع، پروانه، و ماه است که بر شدت احساسات عاشقانه و دردناک تأکید می‌کنند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و احساسات شدید است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تصاویر شعری مانند سوختن و درد عشق ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.

شمارهٔ ۲۸۷

بازم چو شمع آتش به جان زد آتشین‌رخساره‌ای
هست از دل صدپاره‌ام هر پاره آتشپاره‌ای

از بس که داغم بر دل است از آتشین‌رخساره‌ای
جز سوختن پروانه‌سان یک سر ندارم چاره‌ای

از من به نازی می‌برد دل کودک عیار ما
چون شیر مادر می‌خورد خون دلم خونخواره‌ای

قدش نهال سرکشی رویش فروزان آتشی
شیرین‌لبی لیلی‌وشی سنگین‌دلی مه‌پاره‌ای

هرجا نهد از ناز پا ماند چو نقش پا به جا
دلدادهٔ بیچاره‌ای، سرگشتهٔ آواره‌ای

شد ماه رویت ای پسر آیینهٔ هر بی‌بصر
از روی تو اهل نظر محروم از نظاره‌ای

بیچاره‌ام زارم مکش انگار خونم ریختی
آخر چه باعث شد تو را بر کشتن بیچاره‌ای

بی‌آن مه نامهربان روشن نمی‌گردد شبم
گر آتش آهم شود هر ذره‌ای سیاره‌ای

داند رفیق آن حال من شب‌ها که چون من یک شبش
بستر بود از خاری و بالین بود از خاره‌ای
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.