۸۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴

مژده ایدل که وقت آن آمد
که ز غم بر کران توان آمد

دشت غم را کنار شد پیدا
بحر اندوه را کران آمد

وقت تشنیع دشمنان طی شد
گاه تحسین دوستان آمد

بلبلی ز آشیان جدا مانده
بار دیگر به آشیان آمد

طایری خورده سنگ جور خسان
پرکشان رفت و پرفشان آمد

صاحبا چاکر قدیم رفیق
که ز جور فلک به جان آمد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.