۱۰۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۵

تا دیده ز دیدار تو دور افتاده است
جان نیز چو سینه ناصبور افتاده است

دل با همه تلخکامی از زهر فراق
از شوق شکر لبت به شور افتاده است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.