۱۰۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵

فلک زینب شد آخر بی برادر ز جفایت
درین ماتم زد اندر نیل معجر ز جفایت

به نی رفتش سر پاک ز جفایت
به خون آغشته پیکر خفته بر خاک ز جفایت

نگون افتاد بر خاک آسمانم ز جفایت
به خون زد دست و پا جان جهانم ز جفایت

شهیدان بی کفن افتاده در خون ز جفایت
گلستان کرده از خون روی هامون ز جفایت

یکی را لاله زار از خون کنار است ز جفایت
یکی را دامن از خون لاله زار است ز جفایت

تن قومی تپان در لجهٔ خون ز جفایت
سر خیلی ز نوک نی به گردون ز جفایت

یکی را سینه طبل افغان ترانه ز جفایت
یکی را اشک در دامن روانه ز جفایت

یکی را خون و خنجر جام و باده ز جفایت
چو مستان به خاک ره فتاده ز جفایت

یکی را غم ره آورد و ره انجام ز جفایت
بسیج اندیش یثرب از ره شام ز جفایت

یکی را بالش از خون بستر ازخاک ز جفایت
یکی را معجر از کف چادر از خاک ز جفایت

یکی را دامن هامون قرار است ز جفایت
یکی بر ناقه عریان سوار است ز جفایت

یکی را ز آتش جان دست بر دل ز جفایت
یکی را ز آب مژگان پای در گل ز جفایت

نه تنها شد صفایی نوحه پرداز ز جفایت
درین ماتم دو عالم گشته انباز ز جفایت

نبی رفتش سر پاک ز جفایت
به خون آغشته پیکر خفته برخاک ز جفایت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.