۸۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۳ - امینی فرماید

گره زطره عنبرفشان کشید و گشاد
هزار نافه صبا در میان کشید و گشاد
در جواب او

زبغچه بند دلم چون روان کشید و کشاد
زرختها بخود اول کتان کشید و کشاد

زکیسهای گریبان و یقهای بناف
هزار نافه صبا درمیان کشید و کشاد

بطیره ماندم از آن تنگه کو بطراری
گره زتنگه بازار کان کشید و کشاد

کشید رشته زبگشودنی مگر معجر
که سوزنی زوی آن دلستان کشید و کشاد

هر آن سخن که نمود آن عمامه سر بسته
کله زترک بمعنی زبان کشید و کشاد

هزار آستیش باد جبه ای قاری
که جیب و دامن رخت کتان کشید و گشاد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۲ - خواجه حافظ فرماید
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۴ - خواجه حافظ فرماید
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.