هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از فراق و بی‌قراری خود سخن می‌گوید. او با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی، مانند زلف یار، ابرو، ماه، و عناصر طبیعت، احساسات خود را بیان می‌کند. همچنین، اشاراتی به مفاهیم عرفانی مانند خرقه شیخان و سجاده دارد که بر عمق احساسات و تفکرات شاعر تأکید می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربهٔ ادبی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان شعری کلاسیک ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۰۷ - ایضا او فرماید

به چشمانت که تا رفتی ز چشمم بی‌خور و خوابم
به ابرویت که من پیوسته چون زلف تو در تابم
در جواب آن

بنقش چادرشب کز نهالی بیخورو جوابم
بروی مهوش والا که من از شده در تابم

بگرمی تن قندس بنرمی بر قاقم
که افتاده بر وی تخته بر آبی چو سنجابم

بجان خرقه شیخان و عمر جامه منبر
که با سجاده ام همره چو رو درروی محرابم

بقدر تخت و جاه کت که باشد از خسیسی کر
بخار بور یا در فرش از زیلوجه برتابم

بشام چشم بندو صبح جادو کز غم دستار
نه روز آرام میگیرم نه شب یکلحظه میخوابم

ببحر حبر و گرداب خشیشی کز فراق صوف
بسان رختهای گازری از سرگذشت آبم

بدستار طلا دوزی و بیرمهای سلطانی
که ماه شمسی ای قاری چو کتان می‌برد تابم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۶ - سلمان ساوجی فرماید
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۸ - سید نعمت الله فرماید
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.