هوش مصنوعی:
این شعر از حافظ، با تصاویر زیبا و استعارههای غنی، به توصیف طبیعت، عشق، و مستی میپردازد. شاعر از زیباییهای طبیعت مانند گلها، سحر، و شراب سخن میگوید و عشق و مستی را با ظرافت در هم میآمیزد. همچنین، اشارههایی به عرفان و فلسفه نیز در متن دیده میشود.
رده سنی:
16+
این شعر حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین، اشارههای غیرمستقیم به شراب و مستی ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامناسب باشد.
شمارهٔ ۲
زلف سنبل مگر امروز بتابی دگر است
در رخ لاله و گل رونق و آبی دگر است
در چمن بود همه روز ترشح ز سحاب
مگر امروز ترشح ز سحابی دگر است
بر سر جوی و لب آب بود موج و حباب
نیز در ساغر می موج و حبابی دگر است
مطرب آورده بسی ضرب بآهنگ رباب
نغمه ی مرغ سحر چنگ و ربابی دگر است
دل صاحب نظر و نرگس مست تو خراب
زیر هر شاخه گل مست و خرابی دگر است
چشم مخمور تو را با لب خاموش حبیب
هردم از لطف سوالی و جوابی دگر است
می چکد از ورق غنچه ی نشکفته گلاب
در رخ یار که خوی کرده گلابی دگر است
دامن دشت و چمن گشته پر از در خوشاب
درج یاقوت تو را در خوشابی دگر است
با همه دلشدگان گرچه عتاب است و خطاب
با من خسته عتابی و خطابی دگر است
با لعب لعل تو دارم به یکی بوسه حساب
با رخ و زلف توام باز حسابی دگر است
به دو بوسه که به من دادی و کردی دو ثواب
به کنار آی که این نیز ثواب دگر است
ما که در مدرسه خواندیم بسی علم وکتاب
دفتر عشق بتان نیز کتابی دگر است
گرچه لبریز شراب است قدح های بلور
در قدح های گل و لاله شرابی دگر است
لب معشوق و می از دست به تصویر عذاب
نتوان داد که این نیز عذابی دگر است
از کف دوست گرفتیم بسی باده ی ناب
لیک در لعل لبش باده ی نابی دگر است
رند و زاهد همه در مستی خوابند و خیال
این بخوابی دگر آن نیز بخوابی دگر است
در رخ لاله و گل رونق و آبی دگر است
در چمن بود همه روز ترشح ز سحاب
مگر امروز ترشح ز سحابی دگر است
بر سر جوی و لب آب بود موج و حباب
نیز در ساغر می موج و حبابی دگر است
مطرب آورده بسی ضرب بآهنگ رباب
نغمه ی مرغ سحر چنگ و ربابی دگر است
دل صاحب نظر و نرگس مست تو خراب
زیر هر شاخه گل مست و خرابی دگر است
چشم مخمور تو را با لب خاموش حبیب
هردم از لطف سوالی و جوابی دگر است
می چکد از ورق غنچه ی نشکفته گلاب
در رخ یار که خوی کرده گلابی دگر است
دامن دشت و چمن گشته پر از در خوشاب
درج یاقوت تو را در خوشابی دگر است
با همه دلشدگان گرچه عتاب است و خطاب
با من خسته عتابی و خطابی دگر است
با لعب لعل تو دارم به یکی بوسه حساب
با رخ و زلف توام باز حسابی دگر است
به دو بوسه که به من دادی و کردی دو ثواب
به کنار آی که این نیز ثواب دگر است
ما که در مدرسه خواندیم بسی علم وکتاب
دفتر عشق بتان نیز کتابی دگر است
گرچه لبریز شراب است قدح های بلور
در قدح های گل و لاله شرابی دگر است
لب معشوق و می از دست به تصویر عذاب
نتوان داد که این نیز عذابی دگر است
از کف دوست گرفتیم بسی باده ی ناب
لیک در لعل لبش باده ی نابی دگر است
رند و زاهد همه در مستی خوابند و خیال
این بخوابی دگر آن نیز بخوابی دگر است
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۱۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.