هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد و رنج‌های خود سخن می‌گوید و با وجود تمام سختی‌ها، سپاسگزار است. او از جور فلک و بندهای زندگی شکایت دارد، اما عقل و دانش خود را ستایش می‌کند و از افتادن به دام ناکسان دوری می‌جوید. همچنین، او به لطف خداوند و توانایی‌های درونی خود افتخار می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار است. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات ممکن است برای مخاطبان جوان نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۷

بربسته دست جور فلک پای اگر مرا
از چوب خشک ساخته پای دگر مرا

دارم بسی سپاس از این درد پای خویش
کازاد کرده از همه گون درد سر مرا

مانند آسمانم کز جای خویشتن
امکان پویه نیست به جای دگر مرا

نی همچو آفتاب که هر روز دور چرخ
از خاوران کشاند تا باختر مرا

منت ز چرخ سفله نخواهم کشید اگر
بندد ز کهکشان به میان بر کمر مرا

دانم که باز گیرد اگر بالمثل، دهد
از ماه طوق سیم و زخور تاج زر مرا

گر تن ز پا فتاد، خداوند را سپاس
کز پا نیوفتاده دل هوشور مرا

پایم زدرد خسته ولی صد هزار شکر
برپاست عقل و دانش و فضل و هنر مرا

زی خوان ناکسان ننهم پای، اگر چه نیست
جز اشک چشم و لخت جگر ماحضر مرا
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.