هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از عشق و مستی سخن میگوید. شاعر معشوق را ستایش میکند و او را بینظیر میداند. اشارههایی به طبیعت (ماه، خروس صبح) و نمادهای عرفانی (می، جام) دارد. شاعر از عشق و وصال سخن میگوید و تأکید میکند که تنها معشوق در دل او جای دارد.
رده سنی:
16+
این شعر حاوی مفاهیم عرفانی و عاشقانهای است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد. همچنین، اشارههای غیرمستقیم به مستی و نوشیدن ممکن است برای گروههای سنی پایینتر مناسب نباشد.
شمارهٔ ۴۱
این کیست چنین ستاده سرمست
مست از می و جام باده در دست
مانند تو مه بر آسمان نیست
باور نکنم که در زمین هست
بنشین که خروس صبح برخاست
بر خیز که ماه چرخ بنشست
چون لعل لب تو خون ما ریخت
یکبوسه بده برای خون بست
همسایه ز حال ما خبر شد
از بسکه زدیم دست بر دست
مستانه در آمد از درم باز
نوشید می و پیاله بشکست
در خانه دل بجز تو کس نیست
این خانه از آن تواست دربست
منظور توئی که از همه خلق
بگسست حبیب و با تو پیوست
مست از می و جام باده در دست
مانند تو مه بر آسمان نیست
باور نکنم که در زمین هست
بنشین که خروس صبح برخاست
بر خیز که ماه چرخ بنشست
چون لعل لب تو خون ما ریخت
یکبوسه بده برای خون بست
همسایه ز حال ما خبر شد
از بسکه زدیم دست بر دست
مستانه در آمد از درم باز
نوشید می و پیاله بشکست
در خانه دل بجز تو کس نیست
این خانه از آن تواست دربست
منظور توئی که از همه خلق
بگسست حبیب و با تو پیوست
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.