هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، به مقایسه‌ی بین زهد و عرفان با می‌نوشی و عشق زمینی می‌پردازد. شاعر بیان می‌کند که در خرابات (محل می‌نوشی) حقیقت و صداقتی وجود دارد که در مسجد و صومعه یافت نمی‌شود. او از تزویر زاهدانه انتقاد می‌کند و می‌گوید که می حلال است ولی ریا حرام است. شعر به زیبایی تفاوت بین ظاهر و باطن را نشان می‌دهد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عرفانی و انتقادی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، اشاره به می‌نوشی و نقد زهد ممکن است نیاز به درک بالاتری از زمینه‌های فرهنگی و ادبی داشته باشد.

شمارهٔ ۶۲

مطرب امروز مگر نغمه سرائی دگر است
که بهر ناله نیف ساز و نوائی دگر است

ره میخانه بگام و قدم زهد مپوی
قطع این مرحله ایشیخ بپائی دگر است

مسجد و صومعه را گر چه رواقی است بلند
طاق و ایوان خرابات بنائی دگر است

چهره شیخ اگر صدق و صفائی دارد
در دل پیر مغان صدق و صفائی دگر است

دفتر معرفت ار نور و ضیائی دارد
باز در ساغر می نور و ضیائی دگر است

تاج سلطانی اگر فر همایون دارد
تاج درویشی ما فر همائی دگر است

دم فروبند از این یاوه سرائی زاهد
کار ما با تو حوالت بسرائی دگر است

می حلال است برای من و تزویر حرام
شیخرا نیز در این مسئله رائی دگر است

نیست در کوی مغان مشغله جنگ و نزاع
مدرسه جای دگر میکده جائی دگر است

ای مغنی بزن آن پرده دوشینه بچنگ
آن دم نغز که از نکته سرائی دگر است

آب از آنروی حلال است که مخلوق خداست
می چه کرده است نه مخلوق خدائی دگر است
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.