هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق، غم و مستی سخن می‌گوید. او با اشاره به ساغر و می‌خانه، حالتی از شور و هیجان را توصیف می‌کند که همراه با درد و اندوه است. همچنین، از پندهای پیر خرابات یاد می‌کند که زیر آسمان جای آرامش نیست و درویشی را از ساغر می‌آموزد. متن پر از تصاویر شعری مانند می، مینا، لعل و خروش است که حالتی از مستی و شیدایی را نشان می‌دهد.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عرفانی و شاعرانه‌ای است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، اشاره به می و مستی ممکن است برای گروه‌های سنی پایین‌تر مناسب نباشد.

شمارهٔ ۸۱

دلم در سینه چون ساغر بجوش است
بیا ساقی که مینا در خروش است

ز خون ماست یا خون حریفان
که لعلش باده رنگ و باده نوش است

هجوم آور شد آنسان لشکر غم
که می نیز از حبابش درع پوش است

ز پند حضرت پیر خرابات
هنوزم این حدیث اندر بگوش است

که زیر چرخ جای عافیت نیست
وگر باشد بکوی میفروش است

ببین آئین درویشی ز ساغر
که سر تا پا دهان دائم خموش است

ز بانگ قهقهه مینا توان یافت
که میخانه پر از بانگ سروش است
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.