هوش مصنوعی:
متن بالا بیانگر حالات عرفانی و شوریدگی شاعر است که خود را مست و بیخبر از قید و بندهای عقلانی میداند. او از میخانه و دیوانگان به عنوان نمادهای آزادی و حقیقت یاد میکند و عاقلان را به دلیل دوری از این حالات نکوهش میکند. شاعر به جستجوی گنج در ویرانهها اشاره میکند که نشاندهندهی طلب حقیقت در مکانهای به ظاهر بیارزش است. همچنین، او از نیستی و خلوت به عنوان جایگاه حقیقی یاد میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای سنین پایینتر دشوار بوده و نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۸۸
من که بی پیمانه مستم حاجت پیمانه نیست
جان من میخانه شد جایم اگر میخانه نیست
نیست مر دیوانگانرا رای بزم عاقلان
عاقلانرا گر سری با صحبت دیوانه نیست
ما بکوی نیستی کردیم منزل ای غلام
هر که در کوبد بگویندش کسی در خانه نیست
گنج می گویند و در ویرانه میجویند خلق
هر کجا گنجی است ای بیدانشان ویرانه نیست
جان من میخانه شد جایم اگر میخانه نیست
نیست مر دیوانگانرا رای بزم عاقلان
عاقلانرا گر سری با صحبت دیوانه نیست
ما بکوی نیستی کردیم منزل ای غلام
هر که در کوبد بگویندش کسی در خانه نیست
گنج می گویند و در ویرانه میجویند خلق
هر کجا گنجی است ای بیدانشان ویرانه نیست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.