هوش مصنوعی: این متن شعری است که به زیبایی از مفاهیم فلسفی و عرفانی مانند گذر زمان، تغییر حالات انسان از جوانی به پیری، وحدت وجود، و تبدیل شدن از حالت ناپاک به پاک (مانند تبدیل خاک به زر) سخن می‌گوید. همچنین از عشق و عرفان و رابطه بین عاشق و معشوق نیز یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در متن برای درک و تجربه نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد که معمولاً از سنین نوجوانی به بعد شکل می‌گیرد.

شمارهٔ ۱۱۰

افسانه بد مستی ما دوش سمر شد
هم شحنه و هم شیخ از این قصه خبر شد

از حالت پیری و جوانی سخنی نغز
سر بسته بگویم که شبی بود و سحر شد

یکدانه از این خرمن مائی و توئی بود
آن خوشه گندم که همه خوف و خطر شد

گویند که اکسیر بود خاک در دوست
ما چهره برین خاک نهادیم که زر شد

خواهی که بدانی مثل عارف و عاشق
یک نی تهی از خویش و یکی پر ز شکر شد

این را سخن آمد بمذاق همه شیرین
آن از همه وارسته و بی بیم و حذر شد

چون تاک ز خود گم شد و در خاک نهان گشت
یک دانه دو صد شاخ بر آورد و شجر شد

از ابر فرود آمد و در بحر فرو ریخت
یک قطره باران که درخشنده گهر شد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.