هوش مصنوعی:
متن بالا به توصیف شبی خاص و خوش میپردازد که در آن هیچ کس از حضور و حال و هوای گوینده آگاه نبوده است. این شب با وجود تاریکی و خفتگی چشم دیگران، برای گوینده لحظاتی ناب و ارزشمند بوده است. همچنین، اشارهای به کوتاهی عمر و گذرا بودن چنین لحظاتی دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و فلسفی درباره گذرا بودن زمان و لحظات خاص است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و زبان شاعرانه نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه دارد.
شمارهٔ ۱۳۸
شب دوشین که روز فرهی بود
مرا در بر یکی سر و سهی بود
شبی تاریک و خفته چشم اغیار
تو گفتی گیتی از مردم تهی بود
نه کس را آگهی بود از شب ما
نه ما را از شب کس آگهی بود
شبی خوش بود وقتی نغزصد حیف
که عیبش همچو عمرم کوتهی بود
مرا در بر یکی سر و سهی بود
شبی تاریک و خفته چشم اغیار
تو گفتی گیتی از مردم تهی بود
نه کس را آگهی بود از شب ما
نه ما را از شب کس آگهی بود
شبی خوش بود وقتی نغزصد حیف
که عیبش همچو عمرم کوتهی بود
وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.