هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق، جدایی، و اشتیاق سخن می‌گوید. او از معشوقی می‌گوید که مانند شمع و آفتاب می‌درخشد و عاشقان را مجذوب خود می‌کند. همچنین، اشاره‌ای به فقر و درویشی و پیوند عشق با آن دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال به‌طور کامل قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات غیرمستقیم به مفاهیم عشق و اشتیاق نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۴۶

هیچ می گوئی مراد دلداده ای دیوانه بود
با خیالم آشنا وز خویشتن بیگانه بود

هیچ می گوئی که نزد شمع رخسارم شبی
نیم جانی سوخته بال و پری پروانه بود

هیچ میآید بخاطر مرا ترا ای آفتاب
کز فروغت پرتوی در روزن اینخانه بود

هیچ میآید بخاطر شاه خوبانرا که شب
با گدا خفته بیک بالین و یک کاشانه بود

دست ما در گردنش افتاده چون طوق گران
چنگ ما در طره اش پیچید همچون شانه بود
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.