هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که در آن شاعر از گناهان خود و بخشش آنها توسط پیر مغان سخن می‌گوید. او به مفاهیمی مانند حساب روز قیامت، بهشت و نعمت‌های آن، و همچنین زندگی در میکده و خرابات اشاره می‌کند. شاعر از دیوانگی، عشق و فنا در راه عرفان سخن می‌گوید و به مفاهیمی مانند عدل، حق و باطل نیز پرداخته است. در نهایت، او از هدایت شدن به سوی میکده توسط پیر خود یاد می‌کند.
رده سنی: 18+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی دارد. همچنین، برخی از اشارات مانند شراب و میکده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب باشد.

شمارهٔ ۱۵۱

پیر مغان گناه مرا گر ثواب کرد
تبدیل سیئات بحکم کتاب کرد

روز حساب را که بفردا نهاد شیخ
امروز پیر میکده یوم الحساب کرد

تسنیم و خلد و کوثر و طوبی و سدره را
یکجرعه آب کرد و بجام شراب کرد

آباد بر زمین خرابات و دست پیر
کزیک قدح شراب، جهانرا خراب کرد

فاروق حق و باطل و میزان قسط و عدل
پیمان پیر ماست که فصل الخطاب کرد

زان حلقه ها که بر در مسجد بکوفتیم
ما سالها ز دیر مغان فتح باب کرد

پنهان شد از دو دیده ز بسیاری ظهور
با ماهیان بحر فنا کار آب کرد

دیوانه ای بسخره اطفال شهر خاست
از بهر سنگ و چوب مرا انتخاب کرد

در خواب گرد خویش زدم طوف و دوش پیر
از طوف کعبه دل تعبیر خواب کرد

روزی بسوی میکده راهم گشود پیر
کز خانقاه مدرسه شیخم جواب کرد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.