هوش مصنوعی: این شعر تصویری از یک مجلس باده‌گساری را ترسیم می‌کند که در آن ساقی و می‌نوشان به وحدت رسیده‌اند. ساقی به پیامبری مانند زردشت تشبیه شده و صحنه‌هایی از می‌نوشی، رقص نور آتش، و یادگارهای تاریخی مانند جام اسکندر در آن توصیف شده است. در پایان، کودکی نازک‌مزاج در آغوش مادر به گریه و ناله می‌پردازد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل اشاره به می‌گساری و مضامین عرفانی پیچیده است که برای درک کامل آن، مخاطب نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک دارد.

شمارهٔ ۱۶۲

ساقی امشب گوئیا زردشت پیغمبر بود
کش بدست اندر فروزان پاره اخگر بود

گشته همچون پور آذر آذرش بر دو سلام
چهره اش از نیکوئی رشک بت آذر بود

یک طرف افتاده ساغر چون تن بی سر بود
یک طرف غلطیده مینا چون تن بیسر بود

ساقی و میخواره چون شخص دو پیکر متحد
جام می چون مهر اندر برج دو پیکر بود

آشکار از جام می رخسار کیخسرو بود
یادگار آئینه ساغر ز اسکندر بود

چنگ در دامان مطرب ناله و زاری کنان
کودکی نازک مزاج اندر بر مادر بود
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.