هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، شاعر بزرگ فارسی، است که در آن شاعر از مستی و عشق به معشوق و لذت‌های شبانه سخن می‌گوید. او از باده‌نوشی، هوشیاری و بی‌هوشی، وعده‌های معشوق و زیبایی‌هایش صحبت می‌کند. شعر با توصیف لحظات عاشقانه و مستی همراه است و در پایان، شاعر از خوشحالی و رضایت از گفتار معشوق یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل موضوعاتی مانند مستی و باده‌نوشی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب باشد. همچنین، درک عمیق از مفاهیم عرفانی و عاشقانه شعر نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۶۶

ترکم امشب بسرا بیخود و مدهوش آمد
مست و ساغر زده چون دوش و پریدوش آمد

نادر افتاد که ما را ز پس تنهائی
نیمه شب تا سحر آن ترک در آغوش آمد

چه ثنا گویمت ای باده که این لطف بدیع
بمن از دوست زبیهوشی، نز هوش آمد

همه شب بودم از اینسوی بدانسوی کشان
سر آن زلف پریشیده که تا دوش آمد

وعده بسیار مرا داد بمستی لیکن
وقت هشیاریش از وعده فراموش آمد

دوش از مستی تا صبح همی گفت سخن
چونکه امروز بهوش آمد، خاموش آمد

آشتی داد بهم روز وصال و شب هجر
داوریها که از آن زلف و بنا گوش آمد

شب بیک پیرهن اندر بر ما خفت و پگاه
جست و برجست و کمر بست و قبا پوش آمد

خوش بخندید و پسندید چه از قول حبیب
این غزل چون گهرش در صدف گوش آمد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.