هوش مصنوعی:
متن بالا توصیف زیباییهای فصل بهار و تأثیر آن بر طبیعت و انسان است. شاعر از جوانی جهان، عشق، بادهنوشی، و لذتهای زندگی در این فصل سخن میگوید.
رده سنی:
16+
اشاره به مفاهیمی مانند شرابنوشی و عشق ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامناسب باشد. همچنین، درک عمیقتر از شعر کلاسیک فارسی معمولاً به سطح بلوغ فکری و ادبی بیشتری نیاز دارد.
شمارهٔ ۱۸۲
بهار شد که جهان خرمی ز سر گیرد
جهان جوان شود و رونقی دگر گیرد
خوش آنکه بر لب جو با نگار دل جوئی
دماغ تر کند و جام باده در گیرد
نسیم باد بهاران بر آتش دل من
چو آتشی است که در چوب خشک در گیرد
اگر ز سیم و زرش کیسه ای پر است چو جام
درون کاسه سیمین بآب زر گیرد
قرار عیش و طرب یاد گیرد از نرگس
قدح بدست، سر از خواب صبح برگیرد
جهان جوان شود و رونقی دگر گیرد
خوش آنکه بر لب جو با نگار دل جوئی
دماغ تر کند و جام باده در گیرد
نسیم باد بهاران بر آتش دل من
چو آتشی است که در چوب خشک در گیرد
اگر ز سیم و زرش کیسه ای پر است چو جام
درون کاسه سیمین بآب زر گیرد
قرار عیش و طرب یاد گیرد از نرگس
قدح بدست، سر از خواب صبح برگیرد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.