هوش مصنوعی: شاعر در این متن از ریا و تظاهر در دینداری و زهدنمایی انتقاد می‌کند. او از شنیدن سخنان واعظ مسجد خسته شده و خواهان رهایی از تسبیح و دستار نمادین است. شعار بر این باور است که خدا جوئی واقعی با آزاری همراه نیست و به جای ظواهر دینی، به دنبال حقیقت و رهایی از ریا است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل نقدهای اجتماعی و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین برخی مفاهیم انتزاعی و انتقادی موجود در متن نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۸۷

الا تا کی حدیث از عمر و عمار
بزن مطرب رهی از خمر و خمار

حدیث واعظ مسجد شنیدم
ندارد حاصلی جز طول و تکرار

دل ما را بدست آر، ار بزرگی
بزرگی نیست ایشیخ آن دستار

خدا جوئی بی آزاریست ای مرد
برو بیزار شو از مردم آزار

از این می خوردن پنهان ملولم
بنه در کوی خمارم بیکبار

از این تسبیح و دستار آمدم تنگ
ببر تسبیح و دستارم بیکبار

نمیخواهم دگر جور نهانی
ببند از زلف زنارم بیکبار
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.