هوش مصنوعی: شاعر از دوری معشوق شکایت دارد و بیان می‌کند که این دوری باعث رنجش جان و تن او شده است. او از معشوق می‌خواهد که به مجلس بازگردد تا با حضور خود، شادی و نشاط را به جمع بازگرداند. شاعر همچنین به زیبایی‌های معشوق اشاره می‌کند و آرزو می‌کند که چشم بد از چهره او دور بماند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن مناسب نباشد. همچنین، استفاده از واژگانی مانند 'باده' و 'بوسه' ممکن است نیاز به درک بالاتری از مفاهیم عاطفی و اجتماعی داشته باشد.

شمارهٔ ۱۸۸

ای گشته یک امروز تو از محفل ما دور
از دوری تو رفته ز چشم و دل ما نور

رنجی نرسد بر تن و جان تو اگر چند
از دوری تو جان و تن ما شده رنجور

هرسو که کنی مجلس و هر جا که کنی بزم
بزم تو نکو، وقت تو خوش، جای تو معمور

وقتست که باز از در مجلس بدر آئی
با طره آشفته و با نرگس مخمور

تو باده دهی، من بصلای تو کنم نوش
تو بوسه دهی، من بهوای تو کنم شور

از مردمک دیده بسوزیم سپندان
تا چشم بد از چهره خوب تو شود دور
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.