هوش مصنوعی: شاعر در این متن به توصیف معشوق و زیبایی‌های او پرداخته است. او از زلف پر شکن، لب لعل، دندان شیرین و بدن نازک معشوق سخن می‌گوید و احساسات خود را نسبت به او بیان می‌کند. شاعر همچنین از ناتوانی خود در رسیدن به معشوق و چیدن میوه‌های این باغ خرم ابراز تاسف می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان دشوار باشد.

شمارهٔ ۲۰۳

بدستم افتد اگر باز زلف پر شکنش
پریش تر کنم از کار و بار خویشتنش

بخایم آن لب و دندان چون شکر چندان
که جوی خون رود از لعل لب، چو چشم منش

منش چگونه توانم که در بغل گیرم
که تاب جامه ندارد ز نازکی بدنش

چه گلشنی است پر از میوه لیک حیف که دست
نمیرسد به به و سیب غارض و ذقنش

چه باغ خرم سبزی است لیک نتوان چید
گلی ز نسترن و غنچه ای ز یاسمنش

اگر بنزد لبش، پسته لب بخنده گشاد
غمین مشو که بیک سنگ خورد شد دهنش

کدام باغ در اینشهر و این دیار حبیب
چه او گلی و چو من بلبلی است در چمنش
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.