هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از عشق عمیق و وابستگی شدید به معشوق سخن میگوید. شاعر احساس میکند که وجودش با معشوق یکی شده و بدون او در تاریکی و ناامیدی فرو میرود. او از معشوق میخواهد که یا او را نجات دهد یا کاملاً رهایش کند. همچنین، شاعر به دشمنی درونی خود اشاره میکند و از معشوق میخواهد که او را از این حالت نجات دهد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عرفانی و عاشقانه پیچیده است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند دشمنی درونی و تضادهای عاطفی ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین باشد.
شمارهٔ ۲۱۹
میرود اندیشه عشق تو چون جان در تنم
ای عجب ای جان جان یا من توئی یا تو منم
روزنی افتاده از بام تو اندر کاخ من
مینمائی گاهگاهی مهر چهر از روزنم
چون فروبندی شود تاریک روزم همچو شب
چون گشائی تیره شب گردد چو روز روشنم
ای سحاب رحمت آبی ده بکشت مزرعم
یا بسوز از شعله برقی گیاه و خرمنم
دشمنی دور از تو دارد با همه نزدیکیم
یا توئی یا من که بیرون نیست زین دو دشنم
نی ز روی خوب تو هرگز نیاید دشمنی
دشمن من نیست جز من، دشمن من خود منم
یا چو دیوان بند نه، یا چون ملایک بال ده
ای سلیمان چاره ای فرما، که من اهریمنم
سخت تر شد زاهنم دل چون توئی داود وقت
نرم تر از موم کن با دست قدرت آهنم
ای عجب ای جان جان یا من توئی یا تو منم
روزنی افتاده از بام تو اندر کاخ من
مینمائی گاهگاهی مهر چهر از روزنم
چون فروبندی شود تاریک روزم همچو شب
چون گشائی تیره شب گردد چو روز روشنم
ای سحاب رحمت آبی ده بکشت مزرعم
یا بسوز از شعله برقی گیاه و خرمنم
دشمنی دور از تو دارد با همه نزدیکیم
یا توئی یا من که بیرون نیست زین دو دشنم
نی ز روی خوب تو هرگز نیاید دشمنی
دشمن من نیست جز من، دشمن من خود منم
یا چو دیوان بند نه، یا چون ملایک بال ده
ای سلیمان چاره ای فرما، که من اهریمنم
سخت تر شد زاهنم دل چون توئی داود وقت
نرم تر از موم کن با دست قدرت آهنم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.