هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و شیفتگی خود به معشوق میگوید و بیان میکند که با وجود پندهای ناصحان، گوشش به سخنان ملامتآمیز بسته است. او از زیبایی و جمال معشوق سخن میگوید و به یاد لب شیرین او میافتد. شاعر خود را اسیر عشق معشوق میداند و از دلبستگی شدید خود به او سخن میگوید.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی است که برای نوجوانان و بزرگسالان قابل درک و مناسب است. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیهات شاعرانه ممکن است برای کودکان کمسنوسال نامفهوم باشد.
شمارهٔ ۲۶۹
باز از دل شیدائی، شوریده سری دارم
با دلبر رعنائی پنهان نظری دارم
با یاد جمال او، با فکر و خیال او
روزی و شبی دارم، شام و سحری دارم
یک نکته چنین شیرین، گفتم که بدانی تو
کز آن دهن چون قند، من هم خبری دارم
منعم مکن ای ناصح پندم مده ای مشفق
کز حرف ملامت گو من گوش کری دارم
از قصه دل تنگش و از لعل گهر تنگش
تنگ شکری دارم کان گهری دارم
لعل لب او را من، یک روز نظر کردم
در هر نظری زانروز کان گهری دارم
من دست بدامانش هرگز نتوانم زد
بر خاک کف پایش افتاده سری دارم
با دلبر رعنائی پنهان نظری دارم
با یاد جمال او، با فکر و خیال او
روزی و شبی دارم، شام و سحری دارم
یک نکته چنین شیرین، گفتم که بدانی تو
کز آن دهن چون قند، من هم خبری دارم
منعم مکن ای ناصح پندم مده ای مشفق
کز حرف ملامت گو من گوش کری دارم
از قصه دل تنگش و از لعل گهر تنگش
تنگ شکری دارم کان گهری دارم
لعل لب او را من، یک روز نظر کردم
در هر نظری زانروز کان گهری دارم
من دست بدامانش هرگز نتوانم زد
بر خاک کف پایش افتاده سری دارم
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.