هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از دلسوختگی و پریشانی خود در عشق سخن میگوید. او با تصاویری مانند زلف پریشان معشوق، گلهای باغ و لعل لب یار، احساسات خود را بیان میکند. همچنین از مفاهیمی مانند عشق، محرومی و دلسوختگی استفاده شده است.
رده سنی:
16+
متن شامل مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک کامل نباشد. همچنین استفاده از استعارههای پیچیده و ادبیات کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۲۸۱
با سر زلف پریش تو کشاکش دارم
خاطری سخت پریشان و مشوش دارم
چکنم با همه محرومی و دلسوختگی
در ره عشق بتان باز دلی خوش دارم
برگ عیشیم بگلزار جهان نیست جز آنک
در بکاشانه بتی گلرخ و مهوش دارم
دل کجا میکشدم سوی گل و لاله و باغ
که چنین باغچه خرم و دلکش دارم
گاهی از زلف کجش کوی معنبر سازم
گاهی از لعل لبش خانه منقش دارم
راست چون چوب تر از دیده سری اندر آب
سر دیگر ز دل اندر سر آتش دارم
جام کیخسروی افتاد بکف باز حبیب
سر یادآوری خون سیاوش دارم
خاطری سخت پریشان و مشوش دارم
چکنم با همه محرومی و دلسوختگی
در ره عشق بتان باز دلی خوش دارم
برگ عیشیم بگلزار جهان نیست جز آنک
در بکاشانه بتی گلرخ و مهوش دارم
دل کجا میکشدم سوی گل و لاله و باغ
که چنین باغچه خرم و دلکش دارم
گاهی از زلف کجش کوی معنبر سازم
گاهی از لعل لبش خانه منقش دارم
راست چون چوب تر از دیده سری اندر آب
سر دیگر ز دل اندر سر آتش دارم
جام کیخسروی افتاد بکف باز حبیب
سر یادآوری خون سیاوش دارم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.