هوش مصنوعی: این شعر بیانگر رنج و محنتی است که شاعر از دشمنان و مشکلات زندگی خود متحمل شده است. او از دشمنانی که به جان، دل و دینش آسیب زده‌اند شکایت می‌کند و زندگی را همچون گوری پرزرق و برق اما پوچ توصیف می‌کند. شاعر خود را درگیر تزویر و فن می‌بیند و از فراق یوسف (نماد زیبایی و آرزو) رنج می‌برد. در نهایت، او خود را همچون موری می‌بیند که در لگن افتاده و چاره‌ای ندارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار است. همچنین، برخی از مفاهیم مانند تزویر، رنج و محنت ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سال سنگین باشد.

شمارهٔ ۳۰۶

ای دشمن جان من و ای خیره تن من
ایمایه اندیشه و رنج و محن من

ای یار دل آزار نه ای دشمن خونخوار
کاینسان شده دشوار ز تو زیستن من

ای خصم دل و دینم و همواره بکینم
ای برده نگینم که توئی اهرمن من

دنیا چو یکی گور زر اندود منقش
من مرده پوسیده تو کهنه کفن من

ای دیو زده چنگ بدامان دل من
ای غول وطن ساخته در پیرهن من

بیزارم از این مسکن ویرانه که باشد
دیوی چو تو دیوانه و بدخو سکن من

من پرفن و تزویرم لیکن بود اندک
سوی فن و تزویر تو، تزویر و فن من

یعقوبم و از فرقت یوسف شده اعمی
گیتی است چه کنعان و تو بیت الحزن من

موری که در افتد بلگن چاره ندارد
من موریم افتاده، تو هستی لگن من
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.