هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از فقر و قناعت خود به عنوان ارزشی والا یاد میکند و از پذیرفتن مقام و منصب دنیوی امتناع میورزد. او ترجیح میدهد که با همان لباس کهنه و کلاه قدیمی خود زندگی کند و به جای ثروت و جاه، به فضیلتهای معنوی مانند بینیازی و خرسندی از داشتههای اندک خود ببالد. شاعر همچنین از مهر و ماه و دیگر نمادهای طبیعت به عنوان شاهدی بر انتخاب خود یاد میکند و تأکید میکند که تاج فقر و تخت قناعت او را از هر افسر و گاهی برتر میسازد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربه زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده ممکن است برای خوانندگان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۳۱۹
من بدین کهنه دلق و کهنه کلاه
نکنم سر فرو به افسر شاه
روی ناخوب و خوی نامرغوب
میزنم طعنه ها بمهر و بماه
بتو زیبنده شد بنقاره
زدن ایصاحب سریر و کلاه
که مرا تاج فقر وتخت قنوع
برتر است از هزار افسروگاه
نکنم رو بسوی درگه میر
که برم انتظارم نعمت و جاه
بسوی خوان نعمت خواجه
نکنم از در فسوس نگاه
بی نیازیم داده حضرت حق
با کف راد و خاطر آگاه
نکنم سر فرو به افسر شاه
روی ناخوب و خوی نامرغوب
میزنم طعنه ها بمهر و بماه
بتو زیبنده شد بنقاره
زدن ایصاحب سریر و کلاه
که مرا تاج فقر وتخت قنوع
برتر است از هزار افسروگاه
نکنم رو بسوی درگه میر
که برم انتظارم نعمت و جاه
بسوی خوان نعمت خواجه
نکنم از در فسوس نگاه
بی نیازیم داده حضرت حق
با کف راد و خاطر آگاه
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.