هوش مصنوعی:
این شعر به توصیف بازیهای عاشقانه و رابطهی پیچیدهی میان معشوق و عاشق میپردازد. در آن از زلف پریشان و غمزههای معشوق به عنوان نمادهای جذابیت و افسونگری یاد شده است. همچنین، شاعر از آتش عشق و رنج ناشی از آن سخن میگوید و به رابطهی پرتنش و گاه دردناک میان عاشق و معشوق اشاره دارد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عاشقانهی پیچیده و گاه دردناک است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم یا نامناسب باشد. همچنین، استفاده از استعارههای شعری مانند آتش عشق و رنج ناشی از آن نیاز به درک بالاتری از ادبیات دارد.
شمارهٔ ۳۵۱
تا چند کند دست تو با زلف تو بازی
تا چند کند غمزه تو دست درازی
با زلف پریشیده چه اندیشه کنی باز
کش گاه سرافکنده کنی گه بفرازی
گاهیش ببری سرو گه بر شکنی پشت
گاهیش بخواری فکنی گه بنوازی
کس مشک بر آتش نگذارد، ز چرا تو
این مشک بر آن آتش رخسار گدازی
ای زلف سیه کار چه کردی تو که باید
پیوسته بر این شعله بسوزی و بسازی
تا چند کند غمزه تو دست درازی
با زلف پریشیده چه اندیشه کنی باز
کش گاه سرافکنده کنی گه بفرازی
گاهیش ببری سرو گه بر شکنی پشت
گاهیش بخواری فکنی گه بنوازی
کس مشک بر آتش نگذارد، ز چرا تو
این مشک بر آن آتش رخسار گدازی
ای زلف سیه کار چه کردی تو که باید
پیوسته بر این شعله بسوزی و بسازی
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۵۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.