هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که در آن شاعر از درد درون و وصال با معشوق الهی سخن می‌گوید. او از شراب و مستی به عنوان نمادی از عشق و رسیدن به حقیقت یاد می‌کند و از دیدار با معشوق و وحدت با او صحبت می‌کند. مفاهیمی مانند عشق الهی، مستی معنوی، وحدت وجود، و شب بعثت نیز در آن دیده می‌شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و استعاری است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین استفاده از نمادهایی مانند شراب و مستی نیاز به تفسیر دارد و ممکن است برای سنین پایین گمراه‌کننده باشد.

شمارهٔ ۱۶

دوشم از غیب می رسید خطاب
که ز درد درون بنوش شراب

گفتم ای جان جمله جانها
خوردن می کجا است رای ثواب

گفت هی هی غلط چرا کردی
نیست جز جام و باده روح حجاب

جزو کل چون شنید وصل دلم
ناله کردم که هی بیا به شتاب

آمد آن دلربا و پیش آورد
از لب لعل باده ی عناب

دل کوهی چو دید ساقی را
جاودان الست مست خراب

تو را ای مه سر ماه است امشب
که چشم دیده در راه است امشب

تنم محو است وجان و سینه سر نیز
که جانم پیش از آن شاه است امشب

به زلف خود برآور جانم از تن
که یوسف در تک چاه است امشب

شب بدر است و مهر و ماه قابل
مقام لی مع الله است امشب

از این نوری که امشب تافت بر ما
همه ذرات آگاه است امشب

چون نور از رخ خورشید گیرد
شب اللهست و بالله است امشب

چو کوهی لعل او را در دهان دید
دو عالم پیش او کاه است امشب
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.