هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی است که از عشق و وجود سخن میگوید. شاعر از غم عشق، زیبایی یار، و ناپایداری هستی میسراید و با تصاویری مانند خورشید، ماه، و اناالحق به مفاهیم عمیق عرفانی اشاره میکند.
رده سنی:
18+
متن دارای مفاهیم عرفانی و فلسفی عمیق است که درک آن برای مخاطبان جوانتر دشوار خواهد بود. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و زبان ادبی بالا، مناسب خوانندگانی با سطح بلوغ فکری بالاتر است.
شمارهٔ ۹۵
از جیب عدم وجود سر زد
جان را غم دوست بر جگر زد
خورشید رخش نمود روشن
ز آن شعله که ماه در سحر زد
هر چیز که بود زد اناالحق
هستی چو ز جمله سر بدر زد
جان همه شد چو قند وشکر
زان خنده که یار لب شکر زد
در کتم عدم بدیم خفته
ناگه غم شاه عشق در زد
خورشید رخش چو دید کوهی
صد بوسه ز دور بر قمر زد
جان را غم دوست بر جگر زد
خورشید رخش نمود روشن
ز آن شعله که ماه در سحر زد
هر چیز که بود زد اناالحق
هستی چو ز جمله سر بدر زد
جان همه شد چو قند وشکر
زان خنده که یار لب شکر زد
در کتم عدم بدیم خفته
ناگه غم شاه عشق در زد
خورشید رخش چو دید کوهی
صد بوسه ز دور بر قمر زد
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.