هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق و سوزش دل سخن میگوید. او از عناصر طبیعی مانند آفتاب، دریا، شمع، و پروانه برای بیان احساسات خود استفاده میکند. اشعار پر از تصاویر شعری مانند سوختن دل، عشق بیپایان، و تأثیر زیبایی معشوق بر جهان است.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال نامفهوم باشد. همچنین، برخی از تصاویر شعری مانند 'سوختن دل' و 'سوزش عشق' نیاز به درک عمیقتری از احساسات و ادبیات دارند.
شمارهٔ ۱۱۱
شمع روی تو دلمرا چو بجان میسوزد
آفتاب از دم آتش نفسان می سوزد
بحر از کریه ما در بصدف کرد آورد
لعل از یاد لبت در دل کان می سوزد
کام دل هیچکس از لعل تو هرگز نگرفت
نام آن لب همه را کام و زبان می سوزد
عکس خورشید رخش در دل دریا افتاد
از حرارت جگر آب روان می سوزد
پیش رخسار تو ای شمع سراپرده جان
همچو پروانه بیکدم دو جهان می سوزد
آتش روی تو تنها نه دل گل را سوخت
جان بلبل ز غمت نعره زنان می سوزد
گر چه رخسار تو در سنگ چو آتش جا کرد
تا نگویند که او چون دیگران می سوزد
آفتاب از دم آتش نفسان می سوزد
بحر از کریه ما در بصدف کرد آورد
لعل از یاد لبت در دل کان می سوزد
کام دل هیچکس از لعل تو هرگز نگرفت
نام آن لب همه را کام و زبان می سوزد
عکس خورشید رخش در دل دریا افتاد
از حرارت جگر آب روان می سوزد
پیش رخسار تو ای شمع سراپرده جان
همچو پروانه بیکدم دو جهان می سوزد
آتش روی تو تنها نه دل گل را سوخت
جان بلبل ز غمت نعره زنان می سوزد
گر چه رخسار تو در سنگ چو آتش جا کرد
تا نگویند که او چون دیگران می سوزد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.