۱۰۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۱۶

آن جام جهان جهان نماید
خورشید صفت عیان نماید

از غایت شدت ظهور او
از دیده ما نهان نماید

دیدم بهزار صورتش من
در کسوت این و آن نماید

هر لحظه برآید او به شکلی
گه پیر و گهی جوان نماید

در باغ پریر دیدم او را
سرو گل و ارغوان نماید

جان را ببرد به قاب قوسین
ابروی کجش کمان نماید

هر لحظه بچشم پاک انسان
از روی مه بتان نماید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.