هوش مصنوعی:
این متن به گذرا بودن زندگی و مرگ اشاره دارد، بیان میکند که یاران و عزیزان مانند خورشید و ماه از دیدگان ما پنهان شدهاند. آنها به ندای حق پاسخ دادند و به اصل خود بازگشتند. در نهایت، متن از مخاطب میخواهد که از تعلقات دنیوی دست بکشد و به حقیقت وجودی خود توجه کند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در متن ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مرگ و گذشت زمان نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۱۲۱
کجا رفتند یارانی که بودند
چنان رفتند پنداری نبودند
چو خورشید و قمر در روز و در شب
جمال خویشتن را می ستودند
ز چشم ما نهان گشتند و رفتند
ندای ارجعی کزحق شنودند
نصیب اندرون کز غیب بودند
در آن حضرت کنون اندر شهودند
به اصل خویشتن گشتند راجع
بباغ وصل جانان در خلودند
همه جسمی نهادند از من و تو
عدم رفتند و در عین وجودند
تو هم کوهی بر افشان نیم جانرا
چو از رخ جعد مشکین را گشودند
چنان رفتند پنداری نبودند
چو خورشید و قمر در روز و در شب
جمال خویشتن را می ستودند
ز چشم ما نهان گشتند و رفتند
ندای ارجعی کزحق شنودند
نصیب اندرون کز غیب بودند
در آن حضرت کنون اندر شهودند
به اصل خویشتن گشتند راجع
بباغ وصل جانان در خلودند
همه جسمی نهادند از من و تو
عدم رفتند و در عین وجودند
تو هم کوهی بر افشان نیم جانرا
چو از رخ جعد مشکین را گشودند
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.