هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و دلدادگی به معشوق سخن میگوید. او از زلف معشوق، دلبستگیاش، و رنجهای عشق میگوید و با تصاویر شاعرانه مانند پروانه و شمع، خورشید، و طبیعت، احساسات خود را بیان میکند.
رده سنی:
15+
این متن دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیهات ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات دارد که معمولاً از نوجوانی به بعد شکل میگیرد.
شمارهٔ ۱۴۶
دلم در بند زلف تست ای دلبر مرنجانش
بخوان وصل خود بنشان پس ایمه همچو مهمانش
بمهمانی دل ما را نداری جز جگر خواری
چو پروانه از او کردی به شمع چهره بریانش
بیک حالت نه می بینم دل صد پاره را هر دم
چو زلف و خال خودداری کنی جمع پریشانش
چو خورشید از گریبان همه ذرات سر برزد
بغیر از او که می گردد بگرداگرد دامانش
بدزدی زلف او دلرا سحر بگرفت و درهم بست
چو کوهی با صبا شد دوش در صحن گلستانش
بخوان وصل خود بنشان پس ایمه همچو مهمانش
بمهمانی دل ما را نداری جز جگر خواری
چو پروانه از او کردی به شمع چهره بریانش
بیک حالت نه می بینم دل صد پاره را هر دم
چو زلف و خال خودداری کنی جمع پریشانش
چو خورشید از گریبان همه ذرات سر برزد
بغیر از او که می گردد بگرداگرد دامانش
بدزدی زلف او دلرا سحر بگرفت و درهم بست
چو کوهی با صبا شد دوش در صحن گلستانش
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.