هوش مصنوعی:
شاعر در این غزل از عشق و فراق سخن میگوید و خود را به شمعی تشبیه میکند که در آتش عشق میسوزد و میگرید. او از رخسار معشوق و هجرانش مینالد و امیدوار است که روزی نور وصال معشوق مانند نور شمع، تاریکیهای زندگیاش را روشن کند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۱۵۴
سوختم از آتش رخسار مه رویان چو شمع
در میان آتشم با دیده گریان چو شمع
آفرین بر سوز و ساز ما که شبها تا بروز
شمع گریان است و ما را دولت خندان چو شمع
خانه روشن گردد و جانم شود روشن چو ماه
گردرائی از در تاریک درویشان چو شمع
راه وصلت بازیابم در شب زلف سیاه
گر کند بر من شبی روی تو نور افشان چو شمع
کوهیا وقت است کز ماه رخش روشن شوی
چند خواهی سوختن از آتش هجران چو شمع
در میان آتشم با دیده گریان چو شمع
آفرین بر سوز و ساز ما که شبها تا بروز
شمع گریان است و ما را دولت خندان چو شمع
خانه روشن گردد و جانم شود روشن چو ماه
گردرائی از در تاریک درویشان چو شمع
راه وصلت بازیابم در شب زلف سیاه
گر کند بر من شبی روی تو نور افشان چو شمع
کوهیا وقت است کز ماه رخش روشن شوی
چند خواهی سوختن از آتش هجران چو شمع
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.