هوش مصنوعی:
این متن عرفانی از سوختن و فداکاری در راه عشق الهی سخن میگوید. شاعر از گذشتن از دنیا و آخرت برای رسیدن به وصال معشوق (حق) صحبت میکند و به شنیدن حدیث حق از نوافل اشاره دارد. همچنین، از لطف خداوند و تجلی نور الهی بر جان انسان سخن میراند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعارههای پیچیده در متن، درک آن را برای مخاطبان جوانتر دشوار میسازد. این محتوا برای افرادی مناسب است که با ادبیات عرفانی آشنایی نسبی دارند و میتوانند مفاهیم انتزاعی را درک کنند.
شمارهٔ ۱۵۵
همچو روغن سوخت جانم تا شدی روشن چو شمع
بر سر ما هر شبی تا صبحدم در پیش جمع
گر تمنای وصال یار داری همچو ما
باید از دنیی و عقبی برگذشت از چشم جمع
از نوافل می شود حق بنده را بشنو حدیث
هم تکلم هم بشر هم بطش سبع آنگاه شمع
کوهیا شکر خدا باری که از روز ازل
تافت از خورشید روی ماه برجان تو لمع
بر سر ما هر شبی تا صبحدم در پیش جمع
گر تمنای وصال یار داری همچو ما
باید از دنیی و عقبی برگذشت از چشم جمع
از نوافل می شود حق بنده را بشنو حدیث
هم تکلم هم بشر هم بطش سبع آنگاه شمع
کوهیا شکر خدا باری که از روز ازل
تافت از خورشید روی ماه برجان تو لمع
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.