هوش مصنوعی:
این متن عرفانی از عشق الهی و وحدانیت سخن میگوید. شاعر با اشاره به داستانهای عاشقانهای مانند لیلی و مجنون، وامق و عذرا، و نمادهایی مانند گلها و طبیعت، به بیان رابطه عاشقانه میان انسان و معشوق حقیقی (خدا) میپردازد. در نهایت، متن بر یگانگی خداوند و راهنمایی آفرینش به سوی او تأکید دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و زبانی نمادین است که درک آن برای مخاطبان جوانتر دشوار بوده و نیاز به شناخت قبلی از ادبیات عرفانی و داستانهای اشارهشده دارد.
شمارهٔ ۱۶۷
بحسن خود شد او دلدار عاشق
که آنرا نیست جز او یار عاشق
گهی لیلی شدی و گاه مجنون
گهی عذرا شدی و گاه وامق
چه اول قل هو الله و احد خواند
بوحدت در نمی گنجد خلایق
ز زلف و روی او بشکفت در باغ
گل صد برگ و ریحان و شقایق
دلیل راه ما شد آفرینش
بخالق راه بردیم از خلایق
چه کوهی آفتابی داشت در جان
برآمد از دل او صبح صادق
که آنرا نیست جز او یار عاشق
گهی لیلی شدی و گاه مجنون
گهی عذرا شدی و گاه وامق
چه اول قل هو الله و احد خواند
بوحدت در نمی گنجد خلایق
ز زلف و روی او بشکفت در باغ
گل صد برگ و ریحان و شقایق
دلیل راه ما شد آفرینش
بخالق راه بردیم از خلایق
چه کوهی آفتابی داشت در جان
برآمد از دل او صبح صادق
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.