هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که در آن شاعر از حالات روحی و عاشقانه خود سخن میگوید. او از ذکر و عبادت صوفی، دلباختگی به معشوق، وصف زیباییهای معشوق مانند زلف و بوی خوش، و حالات عاشقانه مانند از دست دادن دل و گوشفرا دادن به سخنان یار سخن میگوید. همچنین، اشارههایی به مستی معنوی و روزه دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عرفانی و عاشقانه عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات بهکاررفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی برای درک کامل دارند.
شمارهٔ ۹۵
ذکری که تا سحر دوش صوفی به های وهو گفت
من می شنیدم امشب می از دل سبوگفت
گفتم بهشت روزی خواهد شد ازچه طاعت
شیخی بگفت روزه مستی به حسن خو گفت
عنبر ز بوی مویت بنگر شده نصیری
کافتاده زیر زلفت گوید هر آنچه اوگفت
گفتا دلم به زلفت کاشفته ای چرا گفت
از همنشینی توگفت وعجب نکوگفت
گفتم دل ازکفم رفت گفتی خبر ندارم
ز آشفته حالی اوزلف توموبه موگفت
کر کردگوش ها را دل در سراغ دلبر
کوکو ز بس چوقمری پیوسته کو به کو گفت
گفتا شنیده ام یار دادی به غیر دل را
بر ماچه تهمتی بودکان شوخ روبرو گفت
آخر بلنداقبال مغزش زکام بگرفت
از بس همی حکایت زآن زلف مشکبو گفت
من می شنیدم امشب می از دل سبوگفت
گفتم بهشت روزی خواهد شد ازچه طاعت
شیخی بگفت روزه مستی به حسن خو گفت
عنبر ز بوی مویت بنگر شده نصیری
کافتاده زیر زلفت گوید هر آنچه اوگفت
گفتا دلم به زلفت کاشفته ای چرا گفت
از همنشینی توگفت وعجب نکوگفت
گفتم دل ازکفم رفت گفتی خبر ندارم
ز آشفته حالی اوزلف توموبه موگفت
کر کردگوش ها را دل در سراغ دلبر
کوکو ز بس چوقمری پیوسته کو به کو گفت
گفتا شنیده ام یار دادی به غیر دل را
بر ماچه تهمتی بودکان شوخ روبرو گفت
آخر بلنداقبال مغزش زکام بگرفت
از بس همی حکایت زآن زلف مشکبو گفت
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.