۹۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۱۱

دوش ساقی پیشم آمد تاکه جام می دهد
گفتم ار خواهی که من نوشم بگو تا وی دهد

می حرام آمد ولی درکیش من گردد حلال
جام می گیردچووی من هی خورم او هی دهد

نائی امشب وه چه خوش از روی معنی نی زند
هی بگو تا نی زندهم گوبه ساقی می دهد

محو مطرب گشته ام الحق چه نیکوعارفی است
می به نی ریزد که تا بر مرده جان از نی دهد

گو به ساقی چون به دور ما رسد جام شراب
بایدش باشدتسلسل تاکه پی در پی دهد

یار را گفتم مرا بوسی ز لب انعام ده
نوش خندی زدکه خواهم دادیا رب کی دهد

می سزدانعام این شیرین غزل را پادشاه
بر بلنداقبال شیراز وعراق و ری دهد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.