هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و دلبستگی شدید خود سخن میگوید و بیان میکند که دیگر به هیچ چیز جز معشوق توجه ندارد. او از فراق و درد عشق شکایت دارد و احساس میکند مانند گنجشکی در چنگال شاهین گرفتار شده است. با این حال، عشق برایش مانند مذهب شده و همه چیز را در پرتو آن میبیند.
رده سنی:
16+
متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و استعارههای پیچیده است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی عاطفی نیاز دارد. همچنین، برخی از ابیات مانند «نه از کفرم خبر باشد نه از دین» ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم یا نیاز به توضیح داشته باشد.
شمارهٔ ۳۸۵
تو از فرهاد دل بری نه شیرین
توبودی ویس پیش چشم رامین
توکردی وکنی نه اختر و بخت
شکایت نه از آن دارم نه از این
نبیند هر چه بیند جز رخ دوست
اگر باشدکسی را چشم حق بین
مرا دلبر پرستی گشته مذهب
نه از کفرم خبر باشد نه از دین
بود تحسین ز لبهای تودشنام
دعا باشد بگوئی گر تو نفرین
دلم دانی به زلفت در چه حال است
چو گنجشکی است در چنگال شاهین
بلند اقبال از عشق تو شاد است
نباشد عاشق آنکو هست غمگین
توبودی ویس پیش چشم رامین
توکردی وکنی نه اختر و بخت
شکایت نه از آن دارم نه از این
نبیند هر چه بیند جز رخ دوست
اگر باشدکسی را چشم حق بین
مرا دلبر پرستی گشته مذهب
نه از کفرم خبر باشد نه از دین
بود تحسین ز لبهای تودشنام
دعا باشد بگوئی گر تو نفرین
دلم دانی به زلفت در چه حال است
چو گنجشکی است در چنگال شاهین
بلند اقبال از عشق تو شاد است
نباشد عاشق آنکو هست غمگین
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۸۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.