هوش مصنوعی:
این متن به اهمیت و اسرار حروف و اسماء در فهم جهان و حقایق هستی میپردازد. شاعر تأکید میکند که برای درک عمیقتر معانی، باید به مغز و جوهرهی امور توجه کرد، نه به ظواهر و پوستها. همچنین، اشاره میکند که اسامی و حروف، مانند پوششی بر روی حقایق هستند و برای فهمیدن معانی واقعی، باید از این پوششها عبور کرد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با مبانی ادبیات عرفانی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
بخش ۳۱ - در سر حروف واسماء
سرها اندر حروف است ای پسر
گردی آگه چون شوی صاحب نظر
گر شوی آگه ز اسرار حروف
محوو حیران گردی ازکار حروف
گر شوی عالم به جفر جعفری
پی به سر هر حروفی می بری
این حروف اندر اسامی وکلام
همچو سر پوشند بر روی طعام
هر چه بینی پوست باشد روی مغز
مغز را میجو که آن مغز است نغز
تا بدانی معنی اسماء چیست
تا شوی آگه به دهر از هست ونیست
پای تا سر چشم باش و گوش شو
لیک سرپوشی کن وسرپوش شو
آشکار است اینکه خلاق مجید
پوستی بر روی هر مغز آفرید
ای بسا مغزی که داردچندپوست
پوست بهر حفظ آن مغز در اوست
کمتر از بادام کی باشد کلام
پخته داند کاین سخنها نیست خام
تو ببین بادام دارد چند پوست
لذت وقوت همه درمغز اوست
گشته معنی ها نهان در اسم ها
همچوجان در دل دل اندر جسم ها
گر کسی گوید سخن بنگر چه گفت
بستری انداخت در اوبین که خفت
وصف هر چیزی نهان دراسم اوست
اسم اوگویاست گوبد یا نکوست
پنبه کن از گوش هوش خود به در
تا شوی از سر اسماء با خبر
گشته است اسماء نازل از سما
وضع اسما نیست اندر دست ما
گردی آگه چون شوی صاحب نظر
گر شوی آگه ز اسرار حروف
محوو حیران گردی ازکار حروف
گر شوی عالم به جفر جعفری
پی به سر هر حروفی می بری
این حروف اندر اسامی وکلام
همچو سر پوشند بر روی طعام
هر چه بینی پوست باشد روی مغز
مغز را میجو که آن مغز است نغز
تا بدانی معنی اسماء چیست
تا شوی آگه به دهر از هست ونیست
پای تا سر چشم باش و گوش شو
لیک سرپوشی کن وسرپوش شو
آشکار است اینکه خلاق مجید
پوستی بر روی هر مغز آفرید
ای بسا مغزی که داردچندپوست
پوست بهر حفظ آن مغز در اوست
کمتر از بادام کی باشد کلام
پخته داند کاین سخنها نیست خام
تو ببین بادام دارد چند پوست
لذت وقوت همه درمغز اوست
گشته معنی ها نهان در اسم ها
همچوجان در دل دل اندر جسم ها
گر کسی گوید سخن بنگر چه گفت
بستری انداخت در اوبین که خفت
وصف هر چیزی نهان دراسم اوست
اسم اوگویاست گوبد یا نکوست
پنبه کن از گوش هوش خود به در
تا شوی از سر اسماء با خبر
گشته است اسماء نازل از سما
وضع اسما نیست اندر دست ما
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۳۰ - در اسرار
گوهر بعدی:بخش ۳۲ - در تنگدلی خودگوید
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.