هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و وابستگی عمیق خود به معشوق سخن میگوید. او اختیار خود را به دوست سپرده و احساسش نه از دوری (هجر) و نه از وصال شاد است. او نور حق را در همه چیز میبیند و هر چه مینگرد، نقش معشوق را در آن مییابد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عرفانی و عاشقانه عمیق است که درک آن ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات خاص عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۲۰ - قطعه
تا بهدست دوست دادم اختیار خویش ار
دل مراغمگین نه از هجر است ونه از وصل شاد
اومگر دور است از من تا شوم غمگین زهجر
من مگر هستم جدا زو تا کنم از وصل یاد
هر چه بینم نقش روی دوست می بینم در اوست
وه چه نور است این که حق درچشم حق بینم نهاد
دل مراغمگین نه از هجر است ونه از وصل شاد
اومگر دور است از من تا شوم غمگین زهجر
من مگر هستم جدا زو تا کنم از وصل یاد
هر چه بینم نقش روی دوست می بینم در اوست
وه چه نور است این که حق درچشم حق بینم نهاد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹ - قطعه
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱ - قطعه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.