هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از انتظار وصال معشوق و درد عشق سخن میگوید. او از گذر زمان و طولانی شدن شب انتظار شکایت دارد و از تلخی شراب عشق و رنجهای ناشی از آن مینالد. شاعر به عشق خود وفادار است و از تأثیرات آن بر زندگی و وجودش سخن میگوید.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و مفاهیم انتزاعی ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
غزل ۷
طی زمان کن ای فلک، مژدهٔ وصل یار را
پارهای از میان ببر این شب انتظار را
شد به گمان دیدنی، عمر تمام و من همان
چشم به ره نشاندهام جان امیدوار را
هم تو مگر پیالهای، بخشی از آن می کهن
ور نه شراب دیگری نشکند این خمار را
شد ز تو زهر خوردنم مایهٔ رشک عالمی
بسکه به ذوق میکشم این می ناگوار را
نیم شرر ز عشق بس تا ز زمین عافیت
دود بر آسمان رسد خرمن اعتبار را
وحشی اگر تو عاشقی کو نفس تو را اثر
هست نشانهای دگر سینهٔ داغدار را
پارهای از میان ببر این شب انتظار را
شد به گمان دیدنی، عمر تمام و من همان
چشم به ره نشاندهام جان امیدوار را
هم تو مگر پیالهای، بخشی از آن می کهن
ور نه شراب دیگری نشکند این خمار را
شد ز تو زهر خوردنم مایهٔ رشک عالمی
بسکه به ذوق میکشم این می ناگوار را
نیم شرر ز عشق بس تا ز زمین عافیت
دود بر آسمان رسد خرمن اعتبار را
وحشی اگر تو عاشقی کو نفس تو را اثر
هست نشانهای دگر سینهٔ داغدار را
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل ۶
گوهر بعدی:غزل ۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.