۳۹۱ بار خوانده شده

غزل ۹

نرخ بالا کن متاع غمزهٔ غماز را
شیوه را بشناس قیمت، قدر مشکن ناز را

پیش تو من کم ز اغیارم و گرنه فرق هست
مردم بی‌امتیاز و عاشق ممتاز را

صید بندانت مبادا طعن نادانی زنند
بهر صید پشه، بند از پای بگشا باز را

انگبین دام مگس کردن ز شیرین پیشه‌ایست
برگذر نه دام، مرغ آسمان پرواز را

حیف از بازو نیاید، دست بر سیمرغ بند
تیر بر گنجشگ مشکن چشم تیر انداز را

بر ده ویران چه تازی، کشوری تسخیر کن
شوکت شاهی مبر حسنی به این اعزاز را

مهر بر لب باش وحشی این چه دل پردازی است
بیش از این رخصت مده طبع سخن پرداز را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۸
گوهر بعدی:غزل ۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.