هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و فراق سخن می‌گوید و از تأثیر ستارگان بر سرنوشت خود ابراز نگرانی می‌کند. او از عشق سوزان و آرزوهایش می‌گوید و بیان می‌کند که حتی یک ساعت از روز وصل را با صد عمر ابد عوض نمی‌کند. همچنین، از فراغت و دلتنگی‌هایش سخن می‌گوید و از تأثیرات منفی این دوری بر زندگی خود می‌نالد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم پیچیده‌ی شعری نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود.

غزل ۱۰

نبود طلوع از برج ما، آن ماه مهر افروز را
تغییر طالع چون کنم این اختر بد روز را

کی باشد از تو طالعم کاین بخت اختر سوخته
گرداند از تأثیر خود ، صد اختر فیروز را

دل رام دستت شد ولی بر وی میفشان آستین
ترسم که ناگه رم دهی این مرغ دست آموز را

بر جیب صبرم پنجه زد عشقی، گریبان پاره کن
افتاده کاری بس عجب دست گریبان دوز را

کم باد این فارغ دلی کو صد تمنا می‌کند
صد بار گردم گرد سر، عشق تمناسوز را

با آنکه روز وصل او دانم که شوقم می‌کشد
ندهم به صد عمر ابد یک ساعت آن روز را

وحشی فراغت می‌کند کز دولت انبوه تو
صد خانه پر اسباب شد جان ملال اندوز را
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۹
گوهر بعدی:غزل ۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.