۳۹۵ بار خوانده شده

غزل ۲۲

صد حیف از محبت بیش از قیاس ما
با بی وفای حق وفا ناشناس ما

بودی به راه سیل بسی به که راه او
طرح بنای عشق محبت اساس ما

عیبش کنند ناگه و باشد به جای خویش
گو دور دار اطلس خویش از پلاس ما

ما را به دست رشک مده خود بکش به جور
اینست از مروت تو التماس ما

کفران نعمتش سبب قطع وصل شد
زینش بتر سزاست دل ناسپاس ما

ترسم که نایدش به نظر بند پاره نیز
دارد اگر نگاه تو زین گونه پاس ما

وحشی ازین عزا به درآییم ، تا به کی
باشد کهن پلاس مصیبت لباس ما
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۲۱
گوهر بعدی:غزل ۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.