هوش مصنوعی: این متن یک شعر عرفانی و ستایش‌آمیز است که در آن شاعر به مدح و ثنای معشوق یا شخصیت مقدسی می‌پردازد. او از زیبایی، جلالت، وفاداری و عظمت معشوق سخن می‌گوید و عشق و بندگی خود را به او ابراز می‌دارد. شاعر همچنین به دشواری‌های راه عشق و ناتوانی عقل در درک آن اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و ادبی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۳۵ - تجدید مطلع

شها تو ماهی و مهرت به دل گرفته قرار
به بندگیّ تو دارم من از ازل اقرار

تویی که ماه بنی هاشمت همی خوانند
در آسمان نکویی و در سپهر وقار

تو آفتاب حجازی و ماه کنعانت
کلاف جان به کف دل نهاده در بازار

شها تو یوسف حُسنی و یوسفان جهان
به پیش حُسن تو چون صورتند بر دیوار

ترا چنانکه تو هستی مدیح نتوان کرد
که عقل را به سر کوی عشق نبود بار

سفیر عقل کجا ره برد، به کشور عشق
که جای عشق بلند است و ره بسی دشوار

امیر کشور عشقی و در وفاداری
نیامده است و نیاید به عصری از اعصار

پی وفای حسین اینقدر فشردی پای
که هر دو دست برفتت ز دست و دست از کار

به آستان تو سوگند کاستانه ی تو
ز عرش برتر و بالاتر است چندین بار

اساس قصر جلال تو بسکه هست رفیع
جز ایزدش نتوان بود دیگری معمار

شها، به مدح و ثنای تو طایر طبعم
چو مرغکی است که از بحر تر کند منقار

مرا چو مدح و ثنا در خور جلال تو نیست
پس از ثنا ز ثنا، می نمایم استغفار

ولی به مدح تو چون ذات من بود مجبور
از این قبیل سخن سر از او زند ناچار

چنانکه از پی تجدید مطلعی دیگر
زبان چو شعله ی تیغ تو گشته آتشبار
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۴ - در مدح حضرت ابوالفضل (ع)
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۶ - تجدید مطلع دوم
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.