هوش مصنوعی:
این متن شعری است که به زیبایی و با استفاده از استعارهها و تشبیههای فراوان، به توصیف کربلا و مصائب آن میپردازد. شعر با اشاره به مقام والای کربلا به عنوان منزلگاه جانان شروع میشود و سپس با توصیف گلزار و باغهای آن، به خونریزی و غمهای این سرزمین مقدس اشاره میکند. همچنین، شعر به شهدای کربلا، به ویژه امام حسین (ع) و یارانش، پرداخته و از رشادتها و فداکاریهای آنان یاد میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق مذهبی و عرفانی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تصاویر و استعارههای به کار رفته در شعر ممکن است نیاز به توضیح و تفسیر داشته باشند که برای گروههای سنی پایین مناسب نیست.
بند دهم
ای کرب و بلا منزل جانان من استی
یعنی تو مقام شه گل پیرهن استی
خود گلشن طاهایی و باغ گل زهرا
کاینسان چمن اندر چمن از یاسمن استی
زان پیکر زیبا که به خاک تو دفین است
تا چشم کند کار پر از نسترن استی
این نکهت سیب از تو از آن سیب بهشتی است
یا بسکه نهان در تو ز سیب ذقن استی
صد طعنه زند خاک تو بر حقّه ی یاقوت
پر خون بسی اندر تو ز دُرج دهن استی
گلزار و چمن را نشنیدیم غم اندوز
چون است که خون گلشن و بیت الحزن استی
ای کرب و بلا این چه جلال است که نامت
با نام حسین در همه جا مقترن استی
بس طُرّه ی مشکین به تو از اکبر و اصغر
بس جُعد معنبر به تو از مرد و زن استی
بس زلف خم اندر خم و دلهای شکسته
کاندر تو نهان است شکن در شکن استی
از نافه ی پرخون غزالان حجازی
خود غیرت تاتار و خطا و ختن استی
خون جگر و پاره ی دل بس به تو آغشت
خاک و گِل تو رشک عقیق یمن استی
هفتاد و دو تن در تو همه سیم تنانند
بر هر یک از ایشان نگرم بی کفن استی
بهر جگر تشنه لبان تا به قیامت
هر صبح نسیم سحری بادزن استی
شور دگرت باز به سر هست «وفایی»
این باده که خوردی مگر از قعر دن استی
گر شور حسین بر سر تو نیست پس از چیست
این شهد که امروز ترا در سخن استی
یعنی تو مقام شه گل پیرهن استی
خود گلشن طاهایی و باغ گل زهرا
کاینسان چمن اندر چمن از یاسمن استی
زان پیکر زیبا که به خاک تو دفین است
تا چشم کند کار پر از نسترن استی
این نکهت سیب از تو از آن سیب بهشتی است
یا بسکه نهان در تو ز سیب ذقن استی
صد طعنه زند خاک تو بر حقّه ی یاقوت
پر خون بسی اندر تو ز دُرج دهن استی
گلزار و چمن را نشنیدیم غم اندوز
چون است که خون گلشن و بیت الحزن استی
ای کرب و بلا این چه جلال است که نامت
با نام حسین در همه جا مقترن استی
بس طُرّه ی مشکین به تو از اکبر و اصغر
بس جُعد معنبر به تو از مرد و زن استی
بس زلف خم اندر خم و دلهای شکسته
کاندر تو نهان است شکن در شکن استی
از نافه ی پرخون غزالان حجازی
خود غیرت تاتار و خطا و ختن استی
خون جگر و پاره ی دل بس به تو آغشت
خاک و گِل تو رشک عقیق یمن استی
هفتاد و دو تن در تو همه سیم تنانند
بر هر یک از ایشان نگرم بی کفن استی
بهر جگر تشنه لبان تا به قیامت
هر صبح نسیم سحری بادزن استی
شور دگرت باز به سر هست «وفایی»
این باده که خوردی مگر از قعر دن استی
گر شور حسین بر سر تو نیست پس از چیست
این شهد که امروز ترا در سخن استی
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بند نهم
گوهر بعدی:بند یازدهم
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.