هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به نخل نورسیده‌ای خطاب می‌کند که به زمین افتاده و خاموش شده است. او از علت این اتفاق می‌پرسد و نگران است که مبادا نخل زخم کاری داشته باشد. شاعر از نخل می‌خواهد که برخیزد و دوباره قد بکشد، اما نخل دیگر توان برخاستن ندارد. شاعر به نخل یادآوری می‌کند که اکنون پدرش به کمک او نیاز دارد و از دشمنان بدخواه می‌نالد. او تصور می‌کند که شاید تیغ منقذ کافر نخل را زخمی کرده است. شاعر از نخل می‌خواهد که برخیزد تا زخمش را مداوا کند، اما افسوس می‌خورد که نخل جوان و تشنه لب مرده است. در پایان، شاعر آرزو می‌کند که دل زمانه و اهل زمانه شاد نباشند و خاک دو عالم بر فرق عالم باد.
رده سنی: 15+ این شعر دارای مضامین غم‌انگیز و پیچیده‌ای مانند مرگ، اندوه و ناامیدی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از برخی واژگان و استعاره‌های ادبی ممکن است برای گروه‌های سنی پایین دشوار باشد.

مرثیه

چرا فتاده ای، ای نخل نورسیده ی من
سرور سینه ی لیلا و نور دیده ی من

مگر چه شد که چنین اُفتاده ای خاموش
چه واقع است عزیزم که رفته ای از هوش

بپای خیز و بیارای قدّ دلجو را
نمابه دشمن بدخوی زور بازو را

خدا نکرده مگر، زخم کاریی داری
که این زمان پدرت را، نمی کنی یاری

گمان من که ترا تیغ منقذ کافر
ز پا فکنده که نتوان بپای خاست دگر

بپای خیز تو ای نخل نورس چمنم
بیا به خیمه که زخم سرتو بخیه زنم

هزار حیف که لب تشنه و جوان مردی
توان و تاب از این پیر ناتوان بردی

پس از تو خاک دو عالم به فرق عالم باد
دل زمانه و اهل زمانه شاد مباد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بند بیست و سوم
گوهر بعدی:مرثیه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.